این روزهای دخترکم
به نام آن والایی که شعله عشق را در فانوس سینه پر مهر مادری روشن نمود و بارور ساخت. در عمیق ترین نقطۀ اقیانوس شب، صدفیست به سفیدی صبح که در دلش دردانه اشکی می پرورد به زیبایی سلام تا عاشقان را پیشکشی باشد به عزیز ترینها. پس ای عزیزترین سلام. سلام ایلینم خوبی خوشی سلامتی....چند وقتیه که برات از کارهایی که میکنی ننوشتم ....الان اومدم که برات بنویسم چه شیرین زبونی هایی میکنی یک روز نشسته بودم اومدی بهم میگی مامانی دلم برات یک ذره شد بیا بوست کنم منو میگی بابایی اخه هیچ وقت برای بابایی از این محبت ها نمیای تموم کتاب شعرات و حفظی و وقتی یکی میگیری که بحونی میبینم دقیقا همون صفحه رو کامل میخونی...
نویسنده :
مامان فتانه
11:11